تشریح انتها بندی فصل اول سریال هجوم؛ هدف بیگانگان چه بود؟
به گزارش وبلاگ تحصیل، روایت پر پیچ و خم هجوم در انتها فصل اول به اوج خود می رسد و چندین نکته کلیدی برای شرح باقی می ماند. در فصل اول سریال هجوم، با تسخیر زمین به دست بیگانگان سر و کار داریم و شخصیت های اصلی در سراسر دنیا پراکنده شده اند و هر کدام به نوعی با پیامدهای روانی و اجتماعی رویدادهای فرازمینی که در اطرافشان رخ می دهد دست و پنجه نرم می نمایند.
فصل اول سریال سایمون کینبرگ، علی رغم صرف زمان برای پیدا کردن ریتم مناسب روایت خود، در قسمت آخر حاوی رازهایی تکان دهنده و عمیق است که هدف بیگانگان را بیشتر باز می کند.
هشدار: در این متن، داستان فصل اول سریال هجوم لو می رود
فصل اول هجوم شامل چندین خط داستانی متفاوت و البته مهم است که با پیشرفت سریال، ساخته و پرداخته می شوند. کاسپار (بیلی بارات)، جمیلا (ایندیا براون) و همکلاسی هایشان ابتدا در ولز به سر می برند و سپس به لندن بازمی گردند، زیرا کاسپار متوجه می شود که توانایی های ذهنی اش می تواند بیگانگان را بکشد. سردسته تفنگداران دریایی ایالات متحده (شمیر اندرسون) نیز به یاری کاسپار و جمیلا که مسائل زیادی را در قندهار پشت سر گذاشته بودند می رود. در طرف دیگر، خانواده مالیک قبل از یافتن یک سلاح بیگانه مرموز در یک منطقه جنگ زده در شمال نیویورک برای بقا کوشش می نمایند، در حالی که در ژاپن، میتسوکی (شیولی کوتسونا) ناامیدانه کوشش می کند تا معشوقه گمشده خود، هیناتا (رینکو کیکوچی) را پیدا کند و در نهایت با بیگانگانی که او را گروگان گرفته اند ارتباط برقرار می کند.
علی رغم این که این روایت های پیچ در پیچ در قاره های جداگانه نقل می شوند اما قسمت آخر فصل اول هجوم فاصله بین این شخصیت ها را کم می کند. بعضی می میرند، عاشقان قدیمی دوباره یک دیگر را پیدا می نمایند و دنیا پیش از لحظات خاتمهی فصل، نفس راحتی می کشد. پس بد نیست با هم نگاهی به خاتمه بندی فصل اول و لحظات و مضامین کلیدی آن بیاندازیم.
چه اتفاقی در خاتمه فصل اول رخ می دهد
خاتمه فصل اول هجوم، اساسا خاتمه اولین چرخه تهاجم بیگانگان و بعلاوه چرخه زمان بر روی زمین است و خطوط داستانی شخصیت های اصلی، دوره های مرگ و تولد دوباره را نمایش می دهند. قسمت 10 فصل اول هجوم، مرگ در سراسر دنیا، در ابتدا شکست بیگانگان را نشان می دهد و ابزارآلات و سفینه های آن ها از آسمان سقوط می نمایند و بیگانگان می میرند. ژاپن و ارتش ایالات متحده این پیروزی را به نام خود می زنند اما در واقع، این کاسپار است که به تنهایی با توانایی های ذهنی خود بیگانگان را متوقف می کند. این کوشش هولناک برای شکست بیگانگان ظاهرا باعث مرگ کاسپار می شود. او از نظر پزشکی پیش از این نیز دچار مرگ مغزی شده بود و پزشکان از او قطع امید نموده بودند. پس از آن، جمیلا، غمگین نزد مادرش برمی شود و تروانته نیز دوباره نزد همسرش به آمریکا می رود.
انیشا (گلشیفته فراهانی)، لوک (آژی رابرتسون) و سارا مالیک (تارا مویدی) همگی از دست شبه نظامیان می گریزند و قبل از این که لوک به سمت بیگانگان کشیده و به وسیله قدرت آنان اغوا شود، پناهگاهی پیدا می نمایند. میتسوکی در نهایت با یاد و خاطرات هیناتا خداحافظی می کند و به سفری در راستای شناخت بهتر خود می رود و ارتش ایالات متحده نیز یک پایگاه آلوده بیگانگان را در جنگل های آمازون پیدا می کند. جسد بی جان کاسپار نیز در سردخانه نشان داده می شود. در نهایت تعیین می شود که هاگ های موجودات فضایی هنوز پابرجا هستند و سپس سفینه های آنان به زمین برمی گردند و هر یک از شخصیت های اصلی با وحشت به آن ها نگاه می نمایند.
آیا کاسپار واقعا مرده است؟
یکی از مضامین کلیدی فصل اول هجوم، تولد دوباره است. زخم های احمد مالیک (فراس نصار) بهبود می یابد، موجودات بیگانه در سرتاسر سریال بازسازی می شوند و شخصیت های اصلی مختلف، روح و روان و روابط خود را ترمیم می نمایند. کاسپار در میان این شخصیت ها، به برترین وجه این ایدئولوژی را نشان می دهد. او نوجوانی است که در طول فصل اول هجوم، از فردی مبتلا به صرع به ناجی بشریت تبدیل می شود. کاسپار در خاتمه فصل اول هجوم، از نظر پزشکی می میرد و بدن فیزیکی او ممکن است در حال پوسیدن باشد اما هوشیاری او باقی می ماند.
کاسپار با توانایی های تله پاتیک و قدرت های ذهنی خود به بیگانگان ضربه زد و در نهایت به پایگاه خرد جمعی بیگانگان دسترسی پیدا کرد و در حالی که در کوشش برای نجات دادن تروانته و جمیلا بود گفت: من می توانم همه آن ها را ببینم و حس کنم. این طور که پیداست، پیوند کاسپار با پایگاه خرد جمعی، پیوندی دائمی است که نمی توان آن را قطع کرد، زیرا مرگ و تولد مجدد او به طور ذاتی به این پیوند مرتبط است. وقتی کاسپار همه بیگانگان را می کشد، خودش نیز می میرد و وقتی بیگانگان، خود را زنده می نمایند، آگاهی و هوشیاری کاسپار نیز دوباره برمی شود. در خاتمه فصل اول هجوم، کاسپار از نظر روانی وارد بعد دیگری از واقعیت می شود و به توانایی های روحی پدر هیناتا و بقای بیگانگان روی زمین پی می برد.
سازه موجود در جنگل های بارانی آمازون نحوه بازگشت بیگانگان را نشان می دهد
یکی از گیج نماینده ترین صحنه های خاتمهی فصل اول هجوم سایمون کینبرگ، کشف یک مکان متعلق به بیگانگان در اعماق جنگل های آمازون به وسیله ارتش ایالات متحده است. سه دانشمند به درون سازه ای بزرگ قدم می گذارند و غشای غول پیکری را که در طول فضای غار امتداد دارد، پیدا می نمایند. یکی از دانشمندان شجاع، غشاء را لمس می کند و سپس همان موج حاصل از ارتباطات بیگانگان را می بینیم و در ادامه، غشا خودش را التیام می دهد و بافت تازهی از زمین به بالا کشیده می شود.
این صحنه نشان می دهد که حضور بیگانگان در زمین موجب می شود تا آن ها پس از مرگ نیز با استفاده از منابع طبیعی سیاره، احیا شوند. انیشا قبلا ثابت نموده بود که انگل های بیگانه در درون انسان ها رشد می نمایند، در حالی که رویاهای کاسپار و سکانس های خانواده مالیک در جنگل نشان می دهد که بیگانگان با استفاده از زمین به عنوان منبع انرژی، رشد نموده اند. پس در واقع سازه موجود در جنگل های بارانی، در قسمت آخر فصل اول، شبیه به یک مولد فیزیکی برای بیگانگان عمل می کند و بیگانگان دوباره در سرتاسر دنیا ظاهر می شوند.
لوک حالا در میان بیگانگان واقع شده است (و مقدمات رویدادهای فصل دوم را فراهم می کند)
اتمسفر زمین به علت اقدامات بیگانگان در حال سیاه شدن و تغییر است و نزدیکی مداوم این موجودات به انسان ها نیز تاثیرات خاص خود را در خاتمه فصل اول دارد. واکنش لوک به مرگ پدرش در ابتدا سرد و گیج نماینده به نظر می رسد اما قسمت آخر هجوم با نشان دادن لوک در جستجوی رد پای بیگانگان در جنگل، این سردرگمی روایی را توجیه می کند. لوک به سوی وسیله اسرارآمیزی کهX-HN: Mag-1
در کل فصل، آن را حمل می کرد می رود و در نهایت به آسمان نگاه می کند و لبخند می زند.
تحول این شخصیت کلیدی یکی از خطوط داستانی فصل 2 هجوم است که البته پیش از این سکانس نیز به چند طریق آشکار شده بود. کلانتر تایسون (سم نیل) به وسیله حشرات خاصی نیش زده می شود و انتظار می رود که در فصل بعدی، تحت تاثیر بیگانگان برشود و مهندسان صوتی ژاپنی نیز از میتسوکی می خواهند که حالا که متوجه شده هیناتا تحت کنترل بیگانگان است، تماس و ارتباط برقرار کردن با آنان را متوقف کند. بدین ترتیب، در فصل دوم هجوم، شاهد مبارزه شخصیت های اصلی با عزیزانشان خواهیم بود و لوک مالیک احتمالا اولین فردی است که در فصل تازه هجوم با این اتفاقات روبرو می شود.
قسمت آخر و تشریح معنای واقعی سریال
قسمت آخر فصل اول هجوم در نهایت پیغام کلی سریال درباره حفظ محیط زیست را آشکار کرد. انکار قدرت های کاسپار به وسیله تروانته و اعتقاد پایدار او به ارتش (به دروغ)، غرور بشریت را در طول سریال و هنگام رویارویی با گونه ای برتر از خود به نمایش می گذارد. بعلاوه در این سریال، به نابودی زمین به وسیله بشر، از جمله استفاده از سوخت های فسیلی، گرمایش کره زمین و افزایش جمعیت اشاره می شود.
بدین ترتیب، پیغام واقعی هجوم در فصل اول این است که تاثیر بیگانگان بر زمین در واقع یک تاثیر مثبت است. احیای کاسپار به واسطه قدرت بیگانگان و بهبود اوضاع سیاره و کاهش جمعیت دنیا، سؤالات اکولوژیکی زیادی را درباره تاثیر بشر بر زمین و پاکسازی ردپای کثیف انسان ها به وسیله این موجودات فضایی، مطرح می کند. در نتیجه، بسیاری از عناصر هجوم را می توان از منظر آگاهی محیطی نگریست و متعاقبا به این مسئله اشاره نمود که بشر باید قبل از بروز اتفاقات بدتر، با خود و زمین صلح کند.
منبع: Screenrant
منبع: دیجیکالا مگ